۩۩۞۩۩๑biya2๑۩۩۞۩۩
HAMECHIZ
درباره وبلاگ


سلام من آرمان یزدانی هستم از این که به وبلاگ خودتون سری زدید ممنونم ارزوی من رضایت شماست امیدوارم از اخبار و مطالب وبلاگ من خوشتون بیاد اگه در نظرسنجی من شرکت کنید ممننون میشم منتظر نظرات و پیشنهادات شما عزیزان هستم با تشکر آرمان یزدانی
نويسندگان
دو شنبه 20 خرداد 1395برچسب:, :: 12:18 :: نويسنده : ARMAN YAZDANI

به نام خدایی که به ما منت نهاد و ما را خلق کرد

 

اگر روزی ببینم هیچ مشکلی سر راهم نیست؛

مطمئن میشوم که راه را اشتباه آمده ام !!!!!!

به وبلاگ خودتون خوش اومدید ...




 

سه شنبه 8 تير 1395برچسب:شعر,عاشقانه, :: 8:18 :: نويسنده : ARMAN YAZDANI

شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست
که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست

 

 

چه غم که خلق به حسن تو عیب می گیرند؟

همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست

 

اگر خیال تماشاست در سرت، بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست

 

شباهت من و تو هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی ست

 

کنون اگرچه کویرم هنوز در سرِ من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست

 

یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 11:47 :: نويسنده : ARMAN YAZDANI

 

به چنتا از ماجرا ها و مطالب عجیب دنیای ما که براتون گذاشتم توجه کنید.شاید باورش کمی سخت باشه

حوادث بی پاسخ در تاریخ

شنتی دوا، دختربچه عجیب!
شنتی دختربچه ای 4 ساله بود که در هند زندگی میکرد و مدام به پدر و مادرش میگفت که در روستای «موترا»  زندگی میکند و مادر سه کودک است و اسمش هم Ludgi است.
بعد از تکرار این داستان توسط شنتی، خانواده ی او تصمیم به برسی این موضوع میگیرند و بعد از تحقیقی متوجه میشوند که موترا نام روستایی واقعی بوده که زنی به نام Ludgi که به تازگی از دنیا رفته در آن زندگی میکرد؛ این زن همچنین سه فرزند هم داشت.


 

والدین شنتی که بسیار متعجب شده بودند او را به این روستا برده و با کمال تعجب متوجه شدند کودک 4 ساله آنها به راحتی با لهجه محلی این روستا آشنایی کامل دارد و با مردم به زبان محلی حرف میزند!!
نکته جالب اینکه شنتی 24 راز مختلف از زندگی Ludgi را گفت که همگی کاملاً صححیح بودن.

..............................................


 

حوادث بی پاسخ در تاریخ

روح فردی جکسون
تصویری که میبینید در سال 1919 گرفته شده و مربوط به کادر پروازی یک فرودگاه در دوران جنگ اول جهانی است.
نکته جالب این است که در این تصویر، روح یک فرد مُرده وجود دارد.
این روح مربوط به فردی به نام فردی جکسون است که توسط پره یک هواپیما به شکل اتفاقی 2 روز قبل از گرفتن این عکس کشته شده بود و مراسم خاک سپاریش در روزی انجام شد که این عکس گرفته شد!


 

اگر در ردیف بالا، از سمت چپ به چهره چهارمین نفر نگاه کنید یک فردی عادی میبینید، ولی اگر کمی دقت کنید، میتوانید روح فردی جکسون را در پشت وی ببینید!
این عکس به تمامی کارکنان و همکاران فردی جکسون نشان داده شد و همگی بدون کوچکترین شک تایید کردند که او همان فردی جکسونی است که 2 روز پیش از دنیا رفت!

..............................................


 

حوادث بی پاسخ در تاریخ

کشتی SS Ourang Medan
در نزدیکی های ماه فبریه 1948 بود که کشتی های اطراف اندونزی، وحشتناک ترین روزهای خود را سپری میکردند.
یکی از کشتی های منطقه پیغام زیر را دریافت کرد:
تمامی خدمه به همراه کاپیتان کشتی مرده اند، من مُردم!


 

این پیغام توسط کد مورس و از کشتی ای به نام SS Ourang Medan ارسال شده بود.
با دریافت این پیغام، چند کشتی برای برسی موضوع و کمک به محل فرستاده میشوند که با ورود خدمه نجات به کشتی، همگی با وحشتناکترین صحنه زندگی خود مواجه میشوند!
تمامی خدمه کشتی به طرض عجیبی و همگی به یک حالت مُرده بودند؛
چشم های همه آنها باز بود و دست های آنها به حالت کشیده و صورت تمامی اجساد رو به سمت خورشید قرار داشت. تمامی چهره ها از ترسیدن شدیدی آنها قبل از مرگ خبر میداد. حتی سگ کشتی هم مُرده بود!!
خدمه نجات وقتی وارد اتاق دیگ بخار کشتی شدند، از شدت سرما به لرزه افتادند.... در حالی که دماء اتاق 100درجه سانتی گراد براورد شده بود.
بعد از پایان برسی، نتیجه بر این شد که کشتی را به لنگرگاه برگردانند، به محض بستن سیم های یدک کش، مه غلیظی شروع شده و کشتی SS Ourang Medan به همراه تمامی خدمه خود منفجر شده و هیچ اثری از آن باقی نماند.

..............................................


 

حوادث بی پاسخ در تاریخ

رد پای شیطان
نیمه شب 8 و یا 9 فبریه سال 1855 بود که برف سبکی در اطاف روستای دوان شروع به بارش کرد، بعد از قطع برف، ساکنان منطقه رد پای عجیبی را مشاهده کردند.
این رد پا شبیه سُم بوده و اندازه اش نیز حدود 1.5 تا 2.5 اینچ اندازه گیری شد.
این رد پا نشان میداد که صاحب آن حدود 100 مایل راه رفته و گاها تغییر مسیر داده ولی نکته شگفت انگیز این بود که در طول مسیر، رد پا هیچگاه قطع نمیشد!

با دنبال کردن رد پاها، مردم به چندیت دیوار، رودخانه و یا گاها طویله رسیدند که همانطور که گفته شد، این رد پاها همگی به شکل مستقیم بوده و از روی همه این موانع رد شد!
این رد پای عجیب روی سقف طویله، دیوار و مکان هایی بود که وسط راه این شخص قرار داشت!


 

مردم روستای دوان، به این ردپاها لقب "رد پای شیطان" را داده اند.

یاد آورد میشوم که در 12 مارس 2009 هم در همین روستا چنین رد پایی مشاهده شد که تصویر بالا مربوط به این زمان است.

..............................................


 

حوادث بی پاسخ در تاریخ

پل مرگبار Overtoun
این پل در میلتون، اسکاتلند قرار دارد و ظاهر آن کاملا طبیعی میباشد.
این پل از زمانی که سگ ها روی آن شروع به خودکشی کردند در سراسر دنیا مشهور شد!
سگ ها به روی این پل رفته و از ارتفاع 50فوتی آن به سوی مرگ خود میپریدند.
نکته جالب و معمایی این قضیه این است که همه این سگ ها دقیقاً از یک طرف پل و تقریباً از یک نقطه میپریدند!!
البته فقط سگ ها این کار را نمیکردند، در سال 1994 هم یک مرد، فرزند خردسالش را از این پل پرتاب کرد به این بهانه که فرزندش ضد مسیح است!!! و چند سال بعد خودش را نیز میخواست پرت کند!
ساکنان محلی باور دارند این پل، پلی بین دنیای زندگان و مردگان است.

نظر شما چیه !!!!!!

پایان دوران ظلمت: سنت مَلکی و نوستراداموس، آخرین پاپ ، فرارسیدن قیامتدوشنبه، یازدهم فوریه 2013، اصابت صاعقه به کلیسای سنت پیتر بازیلیکا، تنها ساعاتی پس از آنکه پاپ بندیکت شانزدهم در خبری شگفت آور که گوشه و کنار جهان را در شوک فرو برد اعلام داشت در 28 فوریه از رهبری   یک میلیارد و صد میلیون  کاتولیک های جهان کناره خواهد گرفت.

 

 

 

زمان مشخص شده برای کناره گیری (استعفا) در نظر برخی کاتولیک ها عجیب می نماید، خصوصاً به این خاطر که پاپ به دقت در انتخاب تاریخ ها از منظر ارزش نمادین آنها مشهور است. قطعاً نشانه ای در کار است.

کاتولیک ها و همچنین نظریه پردازان توطئه، با تأکید بر زمانبندی بی نقص برخورد صاعقه، با تمام نیرو در حال رمزشکنی از این امر هستند.

END OF DIVINE DARKNESS

( در این عکس که بوسیله ی فیلیپو مونته فورته گرفته شده، گنبد کلیسای سنت پیتر در هوای طوفانی مورد اصابت مستقیم صاعقه قرار گرفته است. برخورد صاعقه به گنبد همچون برافروختن شمعی در کلیسا نشان داده شده است.)

واتیکان در واکنش به مستندی برساخته از پرونده های سرّی درباره ی فساد و رشد گناه در واتیکان، . . . . . بقیه در ادامه مطلب . . . .



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:مادر شپتون, :: 12:5 :: نويسنده : ARMAN YAZDANI

مادر شیپتون

مادر شیپتون در آرسولا سانتهیل در غاری نزدیک به رودخانه ند در منطقه شمالی یورک شایر انگلستان در سال 1488 بدنیا آمد.

آگاتا؛ زنی که به مدت 15 سال دایه مادر شیپتون بود در مورد بوی شبیه سولفور و یک جرقه عظیم هنگام بدنیا آمدن او صحبت می کند.

بچه با بدنی غول آسا بدنیا آمده بود و حتی برخی فکر می کردند که فرزند شیطان است.

مادرش او را دو سال بزرگ کرد و سپس برای راحتی و در امان بودنش به صومعه پناه برد.

مادر شیپتون از همان کودکی دارای توانایی ها در شعر گفتن و همچنین قدرت ذهنی بالایی از همان دوران کودکی داشت.

خیلی از مردم از قدرت های مرموز مادر شیپتون که همیشه برای کمک به مردم استفاده می کرد واهمه داشتند.

او پیشگویی هایش را در مورد وقایعی که خواهند آمد بصورت اشعاری سرود.

او در زمان هنری هشتم می زیست و پیروزی انگلیس در مقابل فرانسه را در سال 1513

پیش بینی کرد «نبرد اسپرز» .همچنین  از هم پاشیدن صومعه ها را نیز پیشگویی کرد .

در 24 سالگی با توبی شیپتون نجار ازدواج کرد.آنها بچه نداشتن و سرانجام او به اسم مادر شیپتون شروع به کمک کردن به مردم کرد.

آوازه قدرت او در دیدن آینده نه تنها در محل زندگیش بلکه در تمام انگلستان پیچید.

افسانه او توسط تاجران به همه جا برده شد, تا در سال 1641 که حتی بیش از 50 نوع ویرایش کتاب ها در مورد خود او و پیشگوییهایش نوشته شده بود.

مادر شیپتون حوادث تاریخی زیادی را پیشگویی کرده بود از قبیل:

«آتش سوزی بزرگ لندن 1666»

«شکست انگلیس در مقابل ارتش اسپانیا 1588»

«تکنولوژی های مدرن»

و حتی« تاریخ مرگ خودش را که سال 1561 بود!»

امروزه نیز پیشگویی های او بطرز عجیبی دقیق  اتفاق میافتد.

پیشگویی های مادر شیپتون

(بصورت شعر)

 

 

و حال یک کلمه, در یک قافیه زشت

که در آینده  چه خواهد شد.

و طلا در ریشه درخت یافت میشود

همه پسران انگلیسی زمین را شخم می زنند

بارها کتابی در دست دیده خواهد شد

خانه های بزرگی در فارفلانگ قد علم می کنند

همه جا پوشیده از برف و تگرگ می شود

  وسیله حمل و نقل بی اسب خواهد آمد

وای بر بحرانهایی که جهان را پر می کند

در لندن,تپه گل پامچال

در مرکز اسقفی دیده خواهد شد

سراسر جهان مردانی بر فراز آسمان پرواز خواهند کرد

بسرعت یک چشم بهم زدن

و آب شگفتی هایی انجام خواهد داد

چه غریب. و این به حقیقت می پیوندد

در میان تپه بلند مردانی با غرور خواهند راند

اما نه با اسب و الاغ در کنارشان.

در زیر آب, مردم راه خواهند رفت

خواهند راند,خواهند خوابید و حتی صحبت خواهند کرد

و در آسمان مردمی دیده می شوند

به رنگ سفید و سیاه و حتی سبز

و بالاخره منجی خواهد آمد

در آب, فلز شناور خواهد بود

به راحتی یک قایق چوبی

طلا  در سنگ و جریان آب دیده خواهد شد

در زمین هنوز نا مشخص است

خانه ای از شیشه پدید خواهد آمد

در انگلیس. اما افسوس , افسوس

یک جنگ در پس کاری با

حاکمان بت پرست و تُرک پدید می آید

این ایالات در شدیدترین نزاع ها فرو می روند

و زندگی یکدیگر را می گیرند.

زمانی شامل از جنوب جدا خواهد شد

و عقابی در دهان شیرها ساخته خواهد شد

 سپس مالیات و خون ریزی و جنگهای بسیار

خواری و زبونی فرا می رسد

سه مرتبه خورشید عشق فرانسه

رقصی خون آلود خواهد کرد

قبل از اینکه مردم آزاد شوند

سه حاکم ستمگر خواهد بود

حاکمان موفق می شوند

تا سلسله ای جدیدی را بنا کنند

زیتون انگلیس دو قلو خواهد شد

در پیوند با تاک آلمانی.

مردان در زیر و روی جویبار ها حرکت می کنند

و چه رویای شگرفی.

برای این روزهای شگرف در آینده

زنان شوق بسیار دارند

تا لباسی مانند مردان به تن کنند,شلوار بپوشند

و مو هایی خودشان را کوتاه می کنند

آن ها با پاهای باز و بسیار بیشرمانه راه خواهند رفت

مانند جادوگرانی که اکنون روی دسته جارو می نشینند

و غرش هیولا ها با مردانی که روی آن اند

به نظر می رسد چیز سبز  رنگی می خورند

و مردان همچون پرندگان پرواز می کنند

و از اسب و الاغ دوری می کنند

نشانه ای وجود خواهد داشت برای همه که ببینند

بدانید که بدان مطمئنم

عشق ها می میرند و ازدواج ها متوقف می شوند

و رشد جمعیت رو به کاهش می گذارد

زنان خانه به نوازش سگ و گربه

و  مردان شبیه خوک زندگی می کنند

در 1900 و 2006 خانه هایی از نی و چوب ساخته می شود.

جنگ هایی برنامه ریزی می شود

و آتش شمشیر سرزمین ها را جاروکش می کند.

وقتی که عکس ها آزادانه حرکت می کنند

وقتی که قایق در زیر آب مانند ماهی شنا می کند

وقتی مردان مانند پرندگان پرواز می کنند

سپس نیمی از جهان, در خون غوطه ور می گردد

برای کسانی که در میانه قرن زندگی می کنند

ترس و وحشت غیر قابل انکار است.

به کو هها و کمینگاه ها می گریختند

به باتلاق  و جنگل و مرداب های وحشی.

طوفان هایی خواهد شد و اقیانوس ها می غرند

زمانی که جبرئیل بر فراز دریا و ساحل ایستاده

و زمانی که بر شاخی می دمد

جهان های گذشته به کلی میمرند و جهانی نو بدنیا می آید

اژدهایی آتشین برفراز آسمان عبور می کند

شش بار قبل هم این زمین مرده بود

بشر به وحشت و لرزه می افتد

برای ششمین نوید در این پیشگویی

هفت روز و هفت شب

انسان مشاهده می کند مظره ای وحشت آور

جزر و مدی فراتر از تصورشان

کوهها به غرش در می آیند

و زلزله هایی پهن آور باعث وحشت می شوند

و سیلها با سرعتی زیاد

سرزمین های بسیاری را در می نوردند

که بشر در گل و لای آن کمر خم می کند

و بر مردم دیگر میغرند

او دندان هایش را نشان می دهد و می جنگد و می کشد

بسیار زشت است, او دروغ می گوید که

غارتگران و دزدان و جاسوسان را می کشد

مردم از ترس کشته شدن از سیل می گریزند

و می کشد , و تجاوز می کند و دروغ می گوید

وخون هایی با دستان خود بشر می ریزد

و بسیاری از سرزمین ها را لکه دار کرده و آن ها را داغ دار می کند

و زمانی که سایه آن اژدها عبور کرد

مردم فراموش خواهند کرد, می خندند

و بسیار دیر, بسیار دیر

بشر به سزای خود می رسد

آن ماسک خنده_ آن عظمت اشتباه

خدایان را به خشم می آورد

و آنها دوباره اژدها را بر می گردانند

تا آسمان را روشن کند_دمش را

بر زمین می زند و آن را شقه می کند

و مردم , پادشاهان و غلامان می گریزند

اما به کندی مسیر را ادامه می دهند به

دنبال کاهش فواره آب

و مردم خواهند مرد و عطشی مرگ آور

اقیانوس ها بالا می آیند به اندازه کوهها و چه هولناک

و سرزمین شکاف خواهند و خورده و پاره می شوند

تو فکر می کنی شگفت است, اما به حقیقت می پیوندد

در فواصل بسیار طولانی

برخی_مانند گروهی کوچک

از مکانی که مستقر اند حرکت و ترک آنجا می کوشند

و در زمین گسترده خواهند شد

و نسل انسان را دوباره گسترش می دهد.

همه مناطق زمین غرق نشده است

اما در گل و لای غوطه ورند و بوی تعفن می دهند

از لاشه ای انسان و جانوران

و گیاهانی که سطح زمین را پوشانده اند

اما سرزمینی که سر از آب بیرون می آورد

خشک و پاکیزه و خالی از بشر است

و آنجا سلسله ای دوباره برای انسان ها خواهد بود.

آنهایی که زنده مانده اند ترس

اژدها و ضربات دمش را همیشه به یاد دارند

اما زمان آن را از خاطرشان محو می کند

تو فکر می کنی که عجیب است اما به حقیقت می پیوندد

قبل از اینکه انسان دوباره به قدرت برسد

ماری نقره ای رنگ دیده خواهد شد

برای در آمیختن و نشان می دهد به آن

 چطور زندگی کردن و عشق را وقف خواهد کرد

و عصر طلایی دوباره آغاز خواهد شد

دم اژدها یک نشانه است

برای سقوط بشر  و کم کردن نوع آن

قبل از اینکه این اتفاق رخ دهد

بدن من دفن شده و روحم آزاد  گشته

و شما میپندارید که به مقدسات توهین می کنم

شما اشتباه می کنید , این ها رخ خواهند داد

این پیشگویی ها خواهد آمد.

دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:جن,عکس جن, :: 21:58 :: نويسنده : ARMAN YAZDANI

تصاویر گرفته شده از جن ها و ارواح به طور تصادفی-18


 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, :: 16:48 :: نويسنده : ARMAN YAZDANI

سطل آشغال :
وسیله‌ ای ا‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !

مدرک تحصیلی :
کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می‌کند !

اوراقچی :
تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند !

حراج :
اصطلاحی‌ است که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده
و با ماژیک قرمزروی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند …!

رئیس :
فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید
و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است …!


بزرگراه :
نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش‌های 2012 !

شب امتحان :
شب التماس به درگاه خداوند !
شب توبه !
البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست!

تحقیق :
Copy & Pasteکردن مقالات اینترنتی !
بیرون هم که پروژه میفروشن … ۲۰ تا ۳۰ هزار تومن هلو !


گارانتی :

یک اسم صرفا زیبا و خوش تلفظ که تنها کابرد آن در هنگام خرید است !
وقتی هم میبری میگن : تعویض که نداریم روی اون جای انگشت دست خورده هست !
بعد از ۳۸۹۲۶۴۹۸۲۶۴۳۲ بار التماس میگن اوکی تعمیرش میکنیم !
این قطعه رو ۸۹۳۶۲۴۹۳۸۲۶۴۹۳۲۸۶۴ روز دیگه میتونید تحویل بگیرید !

بیمه‌ عمر :
قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته
تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود !

سریال :
فیلمی‌ است چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین
شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد …!

گرانی :
واژه ای است زاده‌ توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است !!!

مترو :
سونای بخار عمومی و متحرک با بوی زیبای عرق نعناع  عرق گلاب !
عرق جوراب ، عرق گربه مرده ، عرق ماهی سفید ، عرق بوی دهن وزغ و …!!!
سر بر میگردونی میبینی یکی هم شبیه گودزیلا تو دهنت وایساده
و بر و بر داره نگات میکنه !!! بوی وزغ همچنان ادامه دارد …

عذرخواهی :
از مد افتاده است و بجای استفاده از کلمات معذرت میخوام ، ببخشید ، متاسفم
از کلمه های :حالا بی خیال شو ، خیلی خب بابا ،
ای بابا خب بابا ، خودتو لوس نکن ! و … استفاده می‌شود!

خودپرداز :
دستگاهی‌ است که همیشه‌ خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد
و اگر صفی در کار نباشد 97/45 درصد اوقات خراب است !
اونجاهایی هم که ظاهرا سالمه و خلوت میری کارتت رو میذاری
یهو میبینی کارتت رو قورت داد !

شناسنامه یا کارت ملی :
دفترچه و کارتی که هرکدام از آنها بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتشان لازم هستند !
اگر کارت ملی بدی شناسنامه میخوان
شناسنامه بدی کارت ملی میخوان
جدیدا هر دو رو با هم بدی گواهینامه میخوان
گواهینامه بدی میگن پس کارت ملی کو؟
کارت ملی و گواهینامه باهم بدی میگن شناسنامه کو؟
هر سه تا رو باهم بدی میگن کارت پایان خدمت کو … !!!؟

 

دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 10:21 :: نويسنده : ARMAN YAZDANI

پیدا کردن شماره تلفن خود با ماشین حساب!

ابتدا یك ماشین حساب آماده كنید تا با هم پیش رویم.ماشین حساب موبایل هم می شود.

۱.هفت رقم شماره ی تلفن خود را در نظربگیرید.

۲.حالا سه رقم اول آن را وارد ماشین حساب كنید.یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ باشد ۱۲۳ را در ماشین حساب وارد كنید.

۳.حالا این سه رقم را در ۸۰ ضرب كنید و حاصل را با ۱ جمع كنید.

۴.عدد به دست آمده را در ۲۵۰ ضرب كنید.

۵.حالا چهار رقم پایانی تلفن خود رابا عدد به دست آمده جمع كنید. یك بار دیگر چهار رقم پایانی شماره ی خود را با آن جمع كنید.

۶.عدد ۲۵۰ را از حاصل به دست آمده كم كنید.

۷.حالا حاصل را تقسیم بر ۲ كنید.

حالا این شماره برای شما آشنا نیست؟

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->